IÀ ÂÄILÄp ¢²Ii ³Iº ¾M
غریبه اشنا
باز هم او به سراغم امد غریبه اشنا.
کسی که در بهبوهه تمام مشکلات به سراغم میاید
ارامشی عجیب به من می دهد.
ماندهام چه بگویمش.تردش کنم یا بخوانمش به سوی خود
دو راهی عجیبی است
رفتن یا ماندن
بودن یا نبودن
خواستن یا نخواستن
کدامین را برگزینم؟ شاید رفتن پس عشقم چه میشود؟
به کدامین امید رهایش کنم؟ گویند به امید وصال ، اما که داند که شود یا نشود
شاید هم ماندن ، به نظر راه بهتری می اید۰۰۰ایستادگی در برابر مشکل
اما ؟ او که مشکل نیست ، مشکل چیست؟ شاید هم کیست؟
من،او شاید هر دو شاید هم نگاه
زمان با عشق فراموش میشود وعشق نیز با زمان۰۰۰
اما این نگاه است که پابرجاست بدان سبب که نگاه حقیقت عشق است و
حقیقت فنا ناپذیر
حسی درونی مرا به سوی کسی میکشاند،از خودم به سوی خودم
و میدانم که نهایتش اوست۰
باز هم به او رسیدم۰۰۰ویک نگاه
تقدیم به ابیترین ابی دنیا
بابک
اصلا خوشم نیومد. این چرت و پرت ها چیه مینویسی . شماها همتون مختون عیب داره . داغونید.بهتره کمی روی برنامه نویسی کامپیوتر بیشتر کار کنی.
سلام دوست عزیز.
وبلاگ زیبایی دارید. شعرتون هم زیبا بود.
و کلا دست به قلم خوبی دارید.
اگر قابل دونستید به وبلاگ من هم سر بزنید.
with the best wish for you
سلام
ممنمون که به من سر زدید....
موفق باشید
گاه خیال میکنم پشت هر پرونه ای عنکبوت پاپوشدوز دروغگویی پنهان است
که در تبار تاریکی خود با تاریکی تنها به غارت پاییزیترین پیله ها می اندیشد.
ممنون که سرزدید
salam weblog e kheili ghashangi dary merc ke sar zadi ham ghalebet ghashange va az oon ghashang tar matn hat hastan bazam sar bezani khoshhal misham tnx bye
.....................
کی گفته؟.....................
..........................................................................................................................................................
سلام! ممنون که به من سر زدید! خوش باشید!
بلگ جالبی داری.
از این مطلب که نوشته بودی خوشم اومد
salam / merc ke behem sar zadiii / shere aliii bud / aliii
salam babak jan
mersi az in ke behem sar zadi aziz
nevshteye kheili ghashangi bood
ama javab e soalet rasti
hamishe toye del e adam ba harfash fargh dare ;)............nazgol
آبی؟؟
آبی آبی مهتابی..
آبی تر آز هر آبی..
آبی گاهی اوقات میتونه رنگ یه دل سرخ باشه
دل سرخ بابک عزیزم تقدیدم به آبی ترین آبی دنیاش...
پایداروبرقرار باشی...
غریبانه ، غریبانه
چه پرسه می زنم شبها
در این دنیای بی پروا
مرا این اشکهای چشم ، امان داده
مرا این سوزهای دل ، فغان داده
نمی دانم کدامین ناله را باید
برای شور این شیدا
برای این دل رسوا
به آه دیده بنشانم........
سلام.ممنون که سر زدی : بله ممکنه کار فراموشی باشه یه فراموشی ازلی- ابدی...!
موفق باشی.
آبی بلند را می اندیشموهیاهوی سبز پایین را ترسان از سایه خویش به نیزار آمده ام/ممنون از اومدنت.
با سلام
ممنونم از حضور سبزت و سوال در خور توجهت.
باید بگم من همیشه فکر میکنم پایی برای رفتن هست تا فرمانده اون پا کی باشه و چه فرمانی صادر کنه!
و اما راجع به پستتون : چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش....
پاینده باشید و سرفراز
سلام از حضور گرمت ممنونم زیبا بود
خوشحالم باحاتون اشنا شدم بازم سر بزنید
سلام بابک جان.سال نومبارک.
وبلاگت قشنگه چون بوی پاییزمیده.بازهم بهم سربزن خوشحال میشم.تابعد