سکوت سرشار از ناگفته هاست
پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم وگرنه میشکنیم بال های دوستیمان را
با در افکندن خود به دره شاید سر انجام به شناسایی خود توفیق یابی
زیر پایم زمین است و از سم اسبان میلرزد
چهار نعل میگزرند اسبان وحشی افسار گسیخته وحشت زده به پیش میگریزند
در یال هاشان گره میخورد ارزوهایم دوشادوششان میگریزد خواستهایم
هوا سرشار از بوی اسب است و غم و اندکی غبطه
در افق نقطه های سیاه کوچکی میرقصد
و زمینی که بر ان ایستاده ام دیگر باره ارام یافته است
پنداری رویایی بود ان هم رویای ازادی یا احساس حبس و مرگ
در سکوت با یکدیگر پیوند داشتن همدلی صادقانه وفاداری ریشه دار اعتماد کن
از تنهایی مگریز و به تنهایی مگری
ز گه گاه ان را بجوی و تحمل کن و به ارامش خاتر مجالی ده
این همه پیچ
این همه گذر
این همه چراغ
این همه علامت
و همچنان استواری به وفادار ماندن به راهم خودم و هدفم
وفایی که مرا و تو را به سوی هدف راهنمای میکند
زنده یاد احمد شاملو
... اعتماد و اعتماد و اعتماد
.کلمه زیبایست همانند انتظار
و یکی در پس دیگریست.اگر اعتماد اید انتظار نیز بی درنگ خواهد امد
دو عنصر را از زندگی خود بیرون افکنید اعتماد و انتظار را تا...
شاید رنج تیغ ها نتواند از پس بیان ذخم اعتماد و انتظار بدر اید
لاکن سکوت از راز ما سخن تواند گفت
بابک
فقط میتونم بگم عالیه
بد نبود.بهتر میشه!!!!
مثل همیشه خوب بود
از شاملو باز هم اگه داری واسمقن بنویس
میدونی من عاشق شاملو هستم بازم از این کارها بکن
من به خودم هم اعتماد ندارم.... چه برسه به......... تا بعد
اعتماد!!!!!چه کلمه ی مدفون شده ای !!!!!!!! ولی انتظار!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بهتره توی شیوه ی نگارش ات بیش تر دقت کنی و اصل جدا نویسی کلمات را رعایت کنی!
ok
بابک جان خیلی احساسی و آرمانگرایانه فکر می کنی کمی خشن تر باش/............
سرمایه انسان اعتملد هستش ............................
سلام بابک جان ببخشید که این رو میگم ولی خیلی ایده ال فکر میکنی...............................
khoob ke chiiiiiiiii
بابک من واقعا خوشحالم که ترم پیش با تو هم خونه نبودم چون یا تو رو می کشتم یا خودمو
عالی بود سلطان قلبها ٬}ک-